زیر لبی شعر بخونی ولی مجبور باشی درس دو و سه دینی رو بخونی ، خیره شی به عکس اون دختره که تیپِ هنری زده و دلت پر بکشه ولی این دور و برا نباشه کسی که دستت رو بگیره و تیپ هنری بزنین و بکنین از اتاقاتون و یه سینما و بازار مَشتی برین باهم ، دلت پر بکشه واسه پول جمع کردن با سلما و مهتاب و اسپری رنگی خریدن و یکی از این دیوار خفنای ولیعصر ُ رنگی رنگی و عجق وجق کردن وسطِ ظهر ، واسه نشستن رو فرشایی که توی خیابون پهنه و گوش دادن به صدای بنی فاطمه و گریه ی سلما و مهتاب و چند ساعت بعدش عکاسی کردن ، واسه خندیدن با فاطمه و محدثه و زیر بارون خندیدن و دوییدن ، واسه عکس گرفتنای یواشکی از الهه و گرفتن دستای زهرا و مهندس مهندس گفتن و پشت بندش کشیدن لپ فهیمه و سلفی گرفتن با شیوا ، نَشه ولی ! نشه .. خیره شی به صفحه بیست و یکِ دینی ، چند ساعته خیره ای دختر ؟! در میان توهمات...
ادامه مطلبما را در سایت در میان توهمات دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 419sh5 بازدید : 12 تاريخ : پنجشنبه 27 آبان 1395 ساعت: 22:54